اشک انتظار

«گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآيد» ترسم بر اين صبوري عمرم به آخر آيد زنداني‌ام خدايا،  زنداني خيالش تا قاصد رهايي  آيا كي از در آيد «بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران» كز ما خداي داند جز گريه كمتر آيد با اشك مي‌سپارم شب را به ياد چشمت امشب گذشت بي تو، تا …

اشک انتظار ادامه »